منظوراز تربیت اجتماعی همان ارتقای «سطح فرهنگ جامعه» است که همهی عوامل فردی و اجتماعی در آن تأثیر دارد و همهیابزارهای مستقیم و غیر مستقیم آموزشی و تبلیغاتی باید جهت تحقق آن به کار گرفته شود و نمیتوان میدان عملیات را به یک یا دو حوزه و روش را به چند گونهی معین وراهکارهای آموزشی و تبلیغاتی را به چند ابزار (مانند: دولت، صدا و سیما، آموزش و پرورش و ...) محدودنمود. اما اصول و محورهایی وجود دارد که باید در فرهنگسازی مورد توجه قرار گیرد که به چندمحور اساسی ذیلاً اشاره میشود:
وقتی ساختار و رشد فرهنگی موضوع بحث یا هدف برنامهریزی قرار میگیرد،ابتدا باید تکلیف فرد (با خودش و با جامعه) و سپس جامعه روشن گردد که کدام فرهنگ را هدف گرفته و الگوی خود قرار میدهد؟به عنوان مثال: فرهنگ دینی – فرهنگ ملی – فرهنگ اروپایی – فرهنگ آنارشیسم – فرهنگ پستمدرن یا فرهنگ ...؟ و سپس بر اساسآن فرهنگ سیاستگذاری و برنامهریزی نموده و جهتتحقق آن اقدامات لازم با استفاده از ابزار مناسب به انجام رساند.
وقتیفرهنگ حاکم بر فرد یا جامعه التقاطی شد و از فرهنگی رفتاری را برگزید، نه تنها رشد مطلوبی صورتنپذیرد، بلکه تعدد فرهنگها با توجه به کثرت سلیقهها موجب بروزهرج و مرج و ناهنجاریهای متفاوتی در فرد و جامعه میگردد. بهعنوان مثال:
ماایرانیها از سه فرهنگ متفاوت برخورداریم که عبارت است از: فرهنگ اصیل ایرانی که نشأت گرفته از تاریخ چند هزار سالهی ملی است – فرهنگ غربی استعماری که نشأت گرفته از سالها استعمار و استثمار کشور توسط بیگانگان و هجمهی گستردهی تبلیغاتی آنان جهت نفوذ و سلطه است و فرهنگ اسلامی که ناشی از نوع جهانبینی،باورها، اعتقاد به خداوند متعال، پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع)،قرآن کریم، معاد و ... میباشد
برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:
شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:
بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .